سیسمونی پریماه جونم
دختر عزیزم سال 92 در ساعت حدود دو و نیم بعدازظهر تحویل شد و من و بابایی امسال عکس سه نفره ای سر سفره هفت سین با هم گرفتیم .
با تحویل سال سه نفری به دید و بازدید رفتیم و کلی عیدی گرفتیم از سال دیگه فقط به دختر کوچولومون عیدی می دهند .
روز 3 فروردین مامان بزرگت اومد و سیسمونی دختر نازم کامل چیدیم اتاقت خیلی ناز شده کی میشه بیای من این لباس های خوشکل بهت بپوشونم.
امسال هر کسی که اومد خونمون اتاق دختر نازمون بهش نشان دادیم همه ذوق می کردند حالا فرصت شد عکسای سیسمونیت توی وبلاگت میگذارم .
من و بابایی با به پایان رسیدن دید و بازدید هایمان تو خونه بند نشدیم و به گشت و گذار بودیم اول از همه رفتیم کادوی دختر عموی عزیزت که فقط 4 ماه از تو بزرگتر برایش خریدیم -گوشواره خوشگل-چون قراره کادوهاش برایش بفرستیم.
امروز هم که اومدم وبلاگت کامل کنم 11 فروردین 92 و من و بابایی و دختر نازنازی به میدان امام رفتیم و کلی گشتیم خیلی شلوغ بود و کلی چیز خریدیم و ساعت 2 به خانه برگشتیم مامانی و دختر نازش خیلی خسته شده بودند آخه مامانی تو هفته 36 بارداری و لحظه شماری میکند نانازش ببیند.